ورود
اعضا: |
||
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
|
||||
آمار
وب سایت: |
||
|
||
Template By: NazTarin.Com
فال حافظ
قالب های نازترین
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وبلاگ طرفداران
حقیقی و فشنگچی
و آدرس
germezete1.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
در منزل با بچههايم فوتبال بازي ميكنم!!
علي كريمي: بيشتر وقتها 11 شب را نميبينم و هميشه من خريدهاي خانه را
انجام ميدهم!!
هميشه دانستن زندگي خصوصي چهرههاي برجسته جامعه و به خصوص ورزشكاران و
به ويژه فوتباليستها براي علاقهمندان به آنها اهميت داشته و دارد.
اينكه زندگي شخصي آنها چقدر به زندگي مردم عادي شباهت دارد همواره سوالي
بوده كه فهميدن جواب آن خالي از لطف نيست.
شايد اكثر انسانهاي جامعه و آدمهاي اين شهر وقتي كارشان دير ميشود از
وسايل نقليه عمومي و حتي موتورهاي كرايهاي هم استفاده كنند اما آيا يك
ورزشكار ملي پوش كه تمام رفتار و كردارش زيرذرهبين قرار دارد هم
ميتواند چنين رفتاري داشته باشد يا اينكه آنها هم مثل من و شما براي
تهيه نان در صف نانوايي ميايستند و خلاصه سوالاتي از اين دست آن هم در
مورد زندگي شخصي علي كريمي حتما شنيدني خواهد بود. ما تا آنجايي كه اجازه
داشتيم با او در مورد زندگي شخصياش صحبت كرديم و جادوگر هم مثل هميشه
پاسخگوي ما بود.
سرمايهاي به نام لبخند كودك يتيم
اواخر تابستان سال 85 بود كه علي كريمي به دارالايتامي در منطقه پيشواي
ورامين رفت تا با بچههاي بيسرپرست كه تا آن روز فقط فوتبالش را در
تلويزيون ميديدند و در بازيهاي بچگانهشان به ياد او دريبل ميزدند و
شماره 8 را براي خود انتخاب ميكردند پا به توپ شود. كريمي با لباس و كفش
شخصي خيلي جدي با آنها فوتبال بازي ميكرد، اوت ميانداخت، بعد از گلش
شادي ميكرد و شايد اگر داور تصميم اشتباهي ميگرفت معترض هم ميشد. بازي
بعد از دو زمان 10 دقيقه تمام شد و خيليها متوجه نشدند كدام تيم برد چون
آنچه اهميت داشت شادي بچههاي قد و نيم قد براي آن دو سه ساعتي بود كه
جادوگر در آن مركز حضور داشت. آنروز و در آن مركز كودكان بيسرپرست،
كريمي به سوالات ريز و درشت بچهها پاسخ ميداد؛ يكي آرزو ميكرد فوتبالش
مثل او شود، يكي ديگر ميگفت چطوري چهار پنج نفر رو با هم دريبل ميكني
و... آن روز عكسهاي زيادي گرفته شد و لحظات خوبي هم به يادگار ماند.
كريمي كمك به مستمندان را وظيفه هر انسان مسلمان ميداند و انجام آن را
در ماه رمضان بسيار لذتبخش ميخواند و ما انتظار داريم اكثر فوتباليستها
چنين رفتاري داشته باشند، البته هستند ورزشكاراني كه در پيدا و پنهان
همواره دستي در كار خير دارند و مانند علي كريمي و علي دايي به نيازمندان
كمك ميكنند.
نكته جالب در مورد علي اين است كه او بدون بررسي كمك نميكند و جالبتر
اينكه او طرف مقابلش را به هيچ وجه نميبيند. حتي گفته ميشود كمكهاي او
به اسم خودش ثبت نميشود و چون يكي از دوستان نزديكش (به نام علي) كارهاي
او را انجام ميدهد تمام اين كارها به نام او ثبت ميشود. امروز اگر
اعلام ميشود در اردبيل مدرسهاي با هزينه شخصي دايي ساخته شده و حتماً
يكسري كارهاي ديگرش هم اعلام نميشود يا اخباري از اين دست در مورد ديگر
فوتباليستها و ورزشكاران ميشنويم، حيفمان آمد كه نگوييم چند روز پيش
تلفني از سوي دو دانشجو به همان دوست نزديك كريمي شد كه با بغض از
قبوليشان در دانشگاه ميگفتند و تشكر ميكردند، علي هزينههاي تحصيل اين
دو محصل مستعد را تقبل كرده بود و در حالي كه اين دو در رشتهاي مناسب
قبول شدند كريمي تصميم گرفته تا فارغالتحصيلي كمك حالشان باشد البته اين
نوشته بدون اجازه علي كريمي به تحرير درآمده و او به خوبي ميداند نيت ما
ترغيب ديگر ورزشكاران و مردم ايران براي اهتمام بيشتر به امور خيريه در
ماه مبارك رمضان است. در اين ماه افراد زيادي پا پيش ميگذارند و به كمك
مستمندان و نيازمندان ميروند.
ورزشكاران زيادي هم در امور خيريه مشغول فعاليت هستند مانند علي دايي كه
بسياري از كارهاي خيرش رسانهاي نميشود. فوتباليستهاي زيادي را
ميشناسيم كه همراه با ساير ورزشكاران درصدي از مبلغ قرارداد هر سالهشان
را به امور خيريه اختصاص ميدهند و نكته مهم اين است كه بسياري از مسائل
به اطلاع مردم ورزشدوست نميرسد. همزمان با بازگشت علي كريمي به
استيلآذين مناسب ديديم عكسهايي از مركز خيريه پيشواي ورامين چاپ كنيم
تا در روز ولادت كريم اهل بيت امام حسن مجتبي (ع)، هم مردم شريف كشور و
هم ورزشكاران به اين مساله مهم يعني رسيدگي به امور يتيمان و مستمندان
توجه ويژهتري داشته باشند. راستي قيمت لبخندي كه يك كودك يتيم به خاطر
بازي با علي كريمي يا علي دايي، كريم باقري، مجتبي جباري، خسرو حيدري و
ساير ستارهها ميزند چقدر است؟ آيا هيچ صحنهاي بهتر از شاد كردن كودكان
يتيم وجود دارد؟!
صبحها معمولا چه ساعتي از خواب بلند ميشويد؟
حدود ساعت 9-5/8 البته اين براي روزهايي است كه صبح تمرين نداريم.
يعني صبحهايي كه تمرين داريد چه ساعتي از خواب بلند ميشويد؟
ساعت هفت صبح.
ببخشيد مگر شبها چه ساعتي ميخوابيد؟
خيلي دير بخوابم ساعت 5/10 شب است، شايد باور نكنيد خيلي وقتها 9 شب ميخوابم.
خيلي عجيب به نظر ميرسد.
نميتوانم بيشتر از اين بيدار بمانم، البته اگر دروغ نگويم چند وقت به
خاطر سريال زير هشت و فاصلهها تا ساعت 12- 11 بيدار ميماندم.
به نظر به سريالهاي تلويزيوني خيلي علاقه داريد؟
چطور؟
چون شنيديم سريال جومونگ را هم نگاه ميكرديد؟
جومونگ را نگاه ميكردم اما اين دو سريال ايراني كه اسمش را آوردم جذابيت
خاصي داشت و به نظرم خيلي هم مورد استقبال قرار گرفت.
اينكه ميگوييد خيلي شبها ساعت 9 ميخوابيد را هم هنوز باور نميكنم.
اگر بگويم 11 شب به بعد را نديدم شايد بيشتر تعجب كنيد.
به خاطر همين است كه معمولا يك ساعت قبل از تمرين در رختكن تيم حاضر ميشويد؟
شايد يك دليلش اين باشد اما معمولا زود ميروم چون به هرحال ترافيك و
شلوغي خيابانها را هم در نظر ميگيرم و كلا زود رفتن خيلي بهتر است.
شما كه به زود از خواب بلند شدن عادت داريد حتما تا صبحانه نخوريد بيرون نميرويد؟
اتفاقا خيلي اهل صبحانه نيستم و اگر هم نخورم مشكلي ندارم و ترجيح ميدهم
ناهار را خوب بخورم.
روزهايي را كه تمرين نداريد چه كار ميكنيد؟
باز هم در خانه نميمانم و حدود ساعت 9 صبح بيرون ميآيم و به دفتر يكي
از دوستانم ميروم و اگر كارهاي شخصي معوقه هم داشته باشم انجام ميدهم.
چه كارهايي؟
مثلا كارهايي كه مربوط به شهرداري ميشود.
معمولا هم كارتان زود راه ميافتد؟
بيشتر وقتها اينطور است و نسبت به ما لطف دارند.
تا حالا شده براي خريد چيزي خيلي معطل شويد؟
من تمام خريدهاي خانه را خودم انجام ميدهم و معمولا به اندازه انتخاب
اجناس و كشيدن و دادن پول، حتما باور نميكنيد.
تقريبا! در واقع بله، باور نميكنم.
شما ميتوانيد بياييد خيابان ديباجي كه به سمت كامرانيه ميرود، آنجا يك
سوپر ماركت و يك ميوهفروشي هست و از صاحبان آن مغازه سوال كنيد.
آن مدتي كه در خانه هستيد چقدر براي بچههايتان وقت ميگذاريد، اذيت هم ميكنند؟
بچه هستند و اسمشان رويشان است پس نميشود كه اذيت نداشته باشند اما به
هر حال بايد مدارا كرد.
از شما نميخواهند با آنها فوتبال بازي كنيد؟
چرا، اتفاقا زياد هم مي گويند و من اگر خسته نباشم با آنها بازي ميكنم.
استعداد پدرشان را در اين زمينه دارند؟
براي شروع بد نيستند.
هيچ وقت براي درسهايشان سراغ شما ميآيند؟
نه.
شايد به اين دليل است كه درسخوان هستند؟
دوره ابتدايي را پشتسر ميگذارند و درسهايشان خيلي سخت نيست.
به مدرسهشان رفتهايد؟
كارهاي مربوط به مدرسهشان بر عهده مادرشان است.
براي شما رفتن به اماكن عمومي سخت نيست؟
به هر حال مردم محبت دارند و خيلي به ندرت ميتوانم با خانوادهام به
اماكن عمومي بروم.
تا حالا پيش آمده به جايي برويد و به دليل همين مسائلي كه ميگوييد پشيمان شويد؟
نه پيش نيامده است. وقتي به يك جاي عمومي ميروم مردم با محبت دوست دارند
عكس و امضا بگيرند. من هم اصلا عادت ندارم به يك نفر نه بگويم به همين
دليل نميتوانم در آن زماني كه براي خانوادهام اختصاص دادهام در
خدمتشان باشم، مثلا...
مثلا چه؟
مثلا اگر قرار باشد براي صرف شام به يك رستوران برويم، ترجيح ميدهم تماس
بگيرم و غذا را در منزل بخوريم.
در كار منزل هم كمك ميكنيد؟
مثلا.
چيدن و جمع كردن ميز غذا؟
بله، خيلي زياد.
چه جالب! گفتيد روزهايي كه تمرين نداريد ساعت 9 صبح از خانه بيرون
ميزنيد، چه ساعتي برميگرديد؟
من معمولا ناهار را بيرون ميخورم و سعي ميكنم ساعت 8-7 شب و حتي زودتر
هم به خانه برگردم.
شام چه ساعت ميخوريد؟
چون حدود ساعت 5/10-10 ميخوابم، زود شام ميخورم.
شنيدم پسرهايتان خيلي بابايي هستند و شايد هم شما خيلي بچه دوست هستيد؟
شما كدام پدر يا مادر را سراغ داريد كه همه زندگيشان را براي بچههايشان
نگذارند. من هميشه سعي كردم امكانات خوبي را برايشان مهيا كنم.
ما شما را معمولا با يك مدل ماشين ميبينيم BMW.
من BMW را به تمام ماشينها ترجيح ميدهم، البته از نوع قرمزش باشد خيلي بهتر است.
بيشتر چه غذاهايي را ترجيح ميدهيد.
ماكاروني و باقاليپلو.
گفتيد خريدهاي مختصر منزل را خودتان انجام ميدهيد. براي خريدهاي بزرگتر
مثل TV، مبلمان و... چكار ميكنيد؟
معمولا با يكي از بستگان نزديكم اين كار را انجام ميدهم. بيشتر اوقات
وسيلهاي را انتخاب ميكنيم و با اين دوست نزديك براي خريد آن اقدام
ميكنيم.
پس در واقع براي روزهايي هم كه تمرين نداريد برنامههايتان پر است؟
بله، معمولا در اين روزها كارهاي معوقه را انجام ميدهم.
اگر چند روز تمرين تعطيل باشد چكار ميكنيد؟
با خانواده به شمال ميروم.
شنيديم به واليبال هم خيلي علاقه داريد؟
بله هر روز كه شمال باشم واليبال بازي ميكنم، البته موتور سواري با چهار
چرخ را هم خيلي دوست دارم.
عليآقا خيلي كه وارد زندگي شخصي شما نشديم؟
نه، ولي فكر ميكنم همه چيز را پرسيديد (ميخندد).
صحبتي مانده؟
صحبتي ندارم، فقط ميخواهم از طريق روزنامه شما از محبت و لطف مردم نسبت
به خودم تشكر كنم. شما ميدانيد كه من اهل چاپلوسي نيستم و اگر امروز به
اينجا رسيدم بعد از خواست خدا، دعا و حمايتهاي آنها بوده و هست.
نظرات شما عزیزان: